پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بعد از سیمین، چه کسی نماینده شعر معاصر است؟
نوشته شده در دو شنبه 19 آبان 1393
بازدید : 632
نویسنده : AmirAli

مرگ چهره های شهیر ادبیات ایران بی شک تاسفبار است اما درناکتر از آن خلأ حضور شخصیت هایی است که بتوانند همچنان نماینده طیف گسترده ای از جریان های فکری، ادبی، اجتماعی و سیاسی باشند. بعد از مرگ سیمین بهبهانی، فقدان چنین جایگاهی بیش از پیش به چشم می آید. گرچه بسیاری بهبهانی را منتسب به جریان روشنفکری می دانند و به همین سبب، حتی صدا و سیمای ایران حاضر به اعلام خبر درگذشت او نشد اما شهرت و اعتبار او بر کسی پوشیده نیست.

بهبهانی هم میان علاقمندان شعر کلاسیک محبوبیت داشت و هم از حمایت و پشتیبانی نوگرایان برخوردار بود اما او حالا رفته است و بعید است کسی بتواند به سادگی خلأ حضور چنین شخصیتی را پر کند.

واقعیت این است که دیگر بانوان شاعر منتسب به جریان روشنفکری به هیچ وجه در قامت او نبوده و نیستند. دست کم شرایط امروز شعر ایران بیانگر چنین واقعیتی است. البته این مسئله تنها به شعر منتسب به بهبهانی محدود نمی شود؛ بین شاعران مذهبی و آیینی نیز چنین معضلی وجود دارد. بعد از مرگ طاهره صفارزاده، به قطع و یقین می توان گفت هیچ بانوی شاعر ایرانی نتوانسته حتی نیمی از شأن و منزلت او را در شعر، شهرت ادبی و اعتبار اجتماعی به دست آورد.

در واقع باید گفت سیمین بهبهانی و طاهره صفارزاده هر کدام نماینده نوعی تفکر بودند که هنوز هیچ بانوی شاعری نتوانسته به شأن و منزلت آنها در شعر برسد. با اینحال شعر ایران، در خیل بانوان شاعر، چهره های شاخص دیگری هم دارد که در این صفحه به برخی از آنها پرداخته ایم.

فاطمه راکعی

در شکارگاه
در پی
ردّ پای
یک نگاه
وحشی ام

فاطمه راکعی را به عنوان یکی از چهره های سیاسی اصلاح طلب می شناسند، حال آنکه سابقه او بیشتر به شعر بازمی گردد. او متولد 1333 در زنجان است. تا پایان دوره ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و بعد از آن در تهران به ادامه تحصیل پرداخت. او کارشناسی مترجمی زبان دارد و مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را نیز در رشته زبانشناسی گرفته است.

بانوان شعر معاصر


از مجموعه اشعارش می توان به «سفر سوختن»، «آواز گل سنگ» و «مادرانه ها» اشاره کرد. راکعی همچنین در حوزه تحقیق و پژوهش ادبی نیز آثاری دارد که «درباره شعر»، «منطق در زبانشناسی» و «آوا و معنا در شعر نیما» از جمله این آثار هستند.

اشعار او بر پایه درک شاعری متعهد از جهان استوار است. در آثارش زنی را تصویر می کند که تجسم او از زنی مسلمان، آگاه و فعال است. همچنین تلاش می کند رویکردی در تقابل با آثار فمینیستی بعضی زنان نویسنده و هنرمند ایرانی داشته باشد. او را با عنوان یکی از شاعران انقلاب نیز می شناسند و اشعاری علیه رژیم صهیونیستی و در حمایت مردم مظلوم فلسطین دارد؛ از آن جمله می توان به مجموعه شعر «مادرانه ها» اشاره کرد که تلاش کرده در آن، در کنار نقش فردی زن متعهد، او را همپای مرد در کنار فعالیت های اجتماعی نیز نشان بدهد؛ زن در نقش معلم و استاد، در جامعه در نقش دانش آموز و دانشجو، زن در جایگاه همسر و از همه مهمتر زن در مقام بنده ای مومن و مسلمان.

سارا محمدی اردهالی

سرانجام
آخرین نامه ام را پاسخ داد
نوشته بود
عاشق پستچی شده ام

انتشارات آهنگ دیگر که زمانی به همت محمد شمس لنگرودی، حافظ موسوی و شهاب مقربین اداره می شد، شاعران جوان بسیاری را در دهه هشتاد به علاقمندان شعر معرفی کرد اما در دوره های بعد، به جهت مسائل مالی و همچنین مشکلات در اخذ مجوز، نتوانست به کار خود ادامه دهد اما بعضی شاعرانی که نخستین دفتر شعر خود را با این انتشارات خوشنام و خوش ذوق منتشر کردند، به کار خود ادامه دادند و بعدها مجموعه های دیگری نیز منتشر کردند.

بانوان شعر معاصر


یکی از این شاعران، سارا محمدی اردهالی بود که با نخستین دفتر شعرش، «روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود»، توانست مخاطبان خود را پیدا کند. او متولد 1354 در تهران است و کارشناس ارشد رشته جامعه شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی.

او به اعتقاد منتقدان، شاعری غریزی است که دور از هیاهوی محافل ادبی و شعر در ایران، کار خود را آغاز کرده و پیش گرفته است. شعر او نوعی همه فهمی دارد که می تواند هر نوع مخاطب فارسی زبان را با خود همراه کند. دلیل موفقیت و چاپ های متعدد آثارش نیز همین بوده. از این شاعر غیر از دفتر شعر «روباه سفید...»، دو دفتر دیگر نیز به نام های «برای سنگ ها» و «بیگانه می خندد» چاپ شده است.

فرشته ساری

خواب می بینم در همه ایستگاه های مترو ایستاده ام
منتظر قطاری که نمی رسد
و منطق خواب جوری نیست که بپرسم
چگونه همزمان در همه ایستگاه ها ایستاده ام

فرشته ساری متولد 1335 تهران است و نخستین مجموعه شعرش را در سال 1366 با عنوان «پژواک سکوت» منتشر کرد. او تا پایان دهه 60 و اوایل دهه 70 چندین دفتر شعر دیگر نیز به چاپ رساند و توانست خود را به عنوان یکی از مهمترین شاعران آن سال ها مطرح کند. البته در دهه 70 بیشتر به ادبیات داستانی و ترجمه رو آورد اما آثار پیشین او در شعر، کیفیتی مثال زدنی داشتند.

بانوان شعر معاصر


او با انتشار دو کتاب «پژواک سکوت» و «قاب های بی تمثال» به عنوان یکی از جدی ترین شاعران زن در آن سال ها ظاهر شد و تحسین علاقمندان و منتقدان شعر را برانگیخت. بعضی از اشعار او چنان غافلگیرکننده و تاثیرگذار هستند که علاقمندان شعر هنوز نیز از آنها یاد می کنند.

او در واقع آثار فراوانی در حوزه شعر، ترجمه شعر و ادبیات داستانی منتشر کرده که از جمله آنها می توان به دفترهای شعر «قاب های بی تمثال» (1368)، «زندگی خواهر من است» (ترجمه گزیده های شعرهای بوریس پاسترناک» (1369)، رمان «جزیره نیلی» (1371)، دفتر شعر «جمهوری زمستانی» (1372) و داستان هایی برای کودکان در سال 1377 اشاره کرد. برای آشنایی با حال و هوای شعر فرشته ساری می توان به گزیده اشعار او با عنوان «شهرزاد پشت چراغ قرمز» که انتشارات مروارید آن را چاپ کرده مراجعه کرد. این کتاب، گزیده ای از هفت دفتر شعر اوست که تاکنون به چاپ های متعدد رسیده است.

بهاره رضایی

هر روز شعری می آید
به ما سلام می دهد
فقط باید مواظب رفتارمان باشیم

آخرین کتابی که از بهاره رضایی منتشر شده، دفتر شعری است با عنوان «تشریفات». از اسم این مجموعه چنین برمی آید که لابد با آثاری سخت خوان مواجه هستید اما به زعم منتقدان، «تشریفات» شاعر بدون تشریفات است. اصلا یکی از مولفه هایی که علاقمندان را به سوی آثار این شاعر می کشاند، سادگی و روانی اشعارش است.

بانوان شعر معاصر


او متولد 1356 در رودسر است. او در سنین نوجوانی توانست اولین شعرهایش را در مجلات منتشر کند و پس از آن در سال 1378، اولین دفتر دفتر شعرش را با عنوان «آنیتا؛ عروس چهار فصل سکوت» را به چاپ برساند. اغلب شعرهای این مجموعه، عاشقانه هستند و از بن مایه های تغزلی برخوردارند.

بهاره رضایی در سال 1381 دومین مجموعه شعرش با نام «خدا خواب تازه تری برایم دیده است» را چاپ کرد که توجه منتقدان را به خود جلب کرد. این کتاب در سال 1382 در شمار نامزدهای دریافت جایزه «شعر امروز ایران» قرار گرفت.

او در سال 1388 سومین دفتر شعرش را نیز به چاپ رساند با عنوان «درست باید همین امروز تیربارانم می کردی؟!» این کتاب به عنوان بهترین مجموعه شعر سال 1383 از سوی مجله «نگاه نو» شناخته شد.

او در سال 1384 (نوامبر 2005) به دعوت کارناوال شعر فرانسه به پاریس رفته و شعرخوانی و سخنرانی هایی را برگزار کرده، همچنین در مهر ماه 1385 (اکتبر 2006) به دعوت دانشگاه «اکونومی تکنولوژی» آنکارا و دانشگاه «بیلگی» استانبول به ترکیه رفت و در کنفرانس ادبی این دانشگاه شرکت کرد. از آثار جدیدتر او نیز می توان به تشریفات اشاره کرد.

غزل تاجبخش

می نوشتم عشق دستم بوی شبنم می گرفت
آه حوای درون، دامان آدم می گرفت...

غزل تاجبخش متولد سال 1321 در بروجرد است که در سال 1346 به دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران راه یافت و در سال 1350 مدرک کارشناسی اش را از این دانشگاه دریافت کرد. تاجبخش در آموزش و پرورش به عنوان دبیر دروس ادبیات دبیرستان مشغول به کار شد و در مهرماه 1360 با کمک همسرش «انجمن ادبی غزل» را تشکیل داد که در حال حاضر مسئولیت آن را برعهده دارد.

بانوان شعر معاصر

از این شاعر تاکنون کتاب های فراوانی منتشر شده که از جمله آنها می توان به دفترهای شعر «خانه ام ابیها»، «مامون - غزل باران های سنگی» و «شبدرهای چهاربرگ» اشاره کرد. غزل تاجبخش درکنار شعر، چند اثر داستانی نیز در کارنامه خود دارد که رمان های «آدمک ها»، «دوست نادیده» و «بر بال های پرواز» از جمله آنها هستند. تاجبخش دو اثر تحقیقی و پژوهشی نیز تالیف کرده؛ یکی کتاب «قلم ها و سایه ها» که تحقیقی درباره زندگی حضرت زهرا (س) است و دیگری کتاب «زن، شعر و اندیشه».

او هم در قالب های کلاسیک و هم شعر نو آثاری دارد و ضرورتی برای جایگزین کردن یکی بر دیگری در آثارش نمی بیند. آثار داستانی تاجبخش نیز کم از دفترهای شعرش نیستند اما او همواره خود را شاعر دانسته تا نویسنده. از این شاعر و نویسنده به تازگی کتابی منتشر نشده اما جلساتش همچنان دایر است و میزبان شاعران و علاقمندان شعر.

رُزا جمالی

گوجه سبزی نارس
برای چاشنی این جهان لازم بود به دنیا بیایم

در میان بانوان شعر معاصر، رُزا جمالی بدون شک جزو کسانی است که شعرش سبک و سیاق منحصر به فرد دارد و در واقع اگر بخواهیم چند تن از بانوان شاعر را مثال بزنیم، نمی توانیم نام او را در این فهرست نادیده بگیریم. شعر او سرشار از قابلیت های زبانی و کلامی است که در فضایی سرد و تا حدی خشن جاری می شود و با تسلطی کم نظیر در تکنیک جلو می رود.

بانوان شعر معاصر


او متولد سال 1356 در تبریز است و دانش آموخته ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر. جمالی فعالیت ادبی خود را از ابتدای دهه 70 شمسی آغاز کرد؛ شاعری که در میانه دهه هفتاد، از اعضای جوان کارگاه شعر رضا براهنی بود و انتشار نخستین کتابش، «این مرده سیب نیست یا خیار است یا گلابی»، در سال 1377؛ به سبب عنوان و اشعار نامتعارفش، جنجال فراوانی برانگیخت.

بعد از آن سال، تا سال 1380، او دو مجموعه دیگر از اشعارش را نیز به همراه تعدادی یادداشت و مقاله و مصاحبه در روزنامه ها و مجلات آن دوران به چاپ رساند. از دیگر آثار او می توان به «دهن کجی به تو» (1337)، «برای ادامه این ماجرای پلیسی قهوه ای دَم کرده ام» (1380) و «این ساعت شنی که به خواب رفته است» (1390) اشاره کرد. کتاب «بزرگراه مسدود است»، گزیده ای از شعرهای پنج دفتر شعر اوست که اخیرا توسط انتشارا بوتیمار منتشر شده است.

پگاه احمدی

اینجا بی هوای تو باید
شب را تکه تکه آتش زد

پگاه احمدی متولد 1353 در تهران است. اهالی ادبیات بیشتر او را به شعر می شناسند اما در کتاب شعر، نقدهایی نیز نوشته و آثاری نیز ترجمه کرده. احمدی در واقع اولین شعر خود رادر 17 سالگی و در نشریه ادبی تکاپو منتشر کرد. از این شاعر تاکنون چندین دفتر شعر به چاپ رسیده که از جمله آنها می توان به «روی سُل پایانی»، «کادنس»، «تحشیه ای بر دیوار خانگی» و «این روزهایم گلوست» اشاره کرد.

بانوان شعر معاصر


او همچنین اشعار سیلویا پلات، شاعره مطرح آمریکایی را به نام «آواز عاشقانه دختر دیوانه» به فارسی ترجمه کرده است. یکی دیگر از آثار ترجمه احمدی که استقبال شایان توجهی داشته: «101 هایکو از گذشته تا امروز»، گردآوری جکی هاروی، است. کتاب های «شعر زن از آغاز تا امروز» و همچنین «آنتولوژی جامع شعر زنان ایرانی» نیز از جمله آثار پژوهشی او هستند.

اشعار او تاکنون به چند زبان ترجمه شده و در ایران نیز طرفدارانی دارد. پگاه احمدی همچنین در جوایز مختلف ادبی عضو هیات داوران بوده که از جمله آنها می توان به جایزه ادبی والس اشاره کرد.

مریم جعفری آذرمانی

شاملوترین زنم، جهان!
شغل من «در آستانه»گی
شاهکار آفرینشم؛
آفرین به این زنانگی

شاعران کمی نیستند که همچنان به قالب های کلاسیک مثل غزل شعر می گویند اما شاعران اندکی هستند که توانستند خود را به نام غزلسرا مطرح کنند. دلیل این امر هم ساده است. ممکن است شاعری بتواند یکی دو غزل موفق داشته باشد اما ادامه راه در غزلسرایی فوق العاده دشوار و سخت به نظر می رسد چرا که در این حوزه غیر از شاعران کهن پارسی گو، معاصران بزرگی نیز وجود دارند؛ شاعرانی مثل «هوشنگ ابتهاج»، «محمد علی بهمنی»، زنده یاد «حسین منزوی» و بانوی غزلسرای فقید، «سیمین بهبهانی».

بانوان شعر معاصر


در این میان اما مریم جعفری آذرمانی همچنان استوارانه غزل سروده است و چندین دفتر شعر نیز به چاپ رسانده. از آثار او می توان به «سمفونی روایت قفل شده»، «پیانو»، «قانون»، «زخمه»، «هفت» و «68 ثانیه به اجرای این اپرا مانده است» اشاره کرد. در کارنامه مریم جعفری آذرمانی در مجموع قریب به 300 غزل موجود است که برخی از آنها حکایت از تجربه ورزی های شاعر دارند و برخی نیز پخته و قابل تامل.

روجا چمنکار

خواب این همه کارتُن
گوشه خیابان های سرد تهران،
پاره که شد
ماه افتاد، توی دامن و آب از سرم گذشت

روجا چمنکار، متولد سال 1360 بوشهر است و اولین شعرش در سن 10 سالگی در روزنامه خبر شیراز به چاپ رسید. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته سینما در دانشگاه هنر تهران آغاز کرد. در دوره کارشناسی ارشد به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی در همان دانشگاه پرداخت و سپس به فرانسه رفت و در مقطع دکترا به دریافت مدرک در رشته زبان های شرق نائل شد.

بانوان شعر معاصر


چمنکار اولین مجموعه شعرش را با نام «رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری» در سال 1380 منتشر کرد و پس از آن در سال 1381 مجموعه شعر دیگری به نام «سنگ های نُه ماهه» را چاپ کرد. او در سال 1384 در دو سالانه بین المللی شعر فرانسه نیز شرکت داشته و در شهرهای پاریس و نانت شعر خوانی کرده است.

از جمله جوایز او نیز می توان به نامزدی در سومین دوره جایزه شعر امروز ایران (کارنامه)، برگزیده چهارمین دوره جایز شعر امروز ایران (کارنامه)، برنده دومین دوره شعر زنان ایران (خورشید) اشاره کرد. چمنکار در حوزه نمایشنامه نویسی نیز آثاری دارد. او در سال های 1387 و 1389 نیز دو دفتر شعر منتشر کرد که با استقبال شاعران و منتقدان مواجه شد: «با خودم حرف می زنم» و «مردن به زبان مادری».



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و هنر , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








بزرگترین حماقتِ انسان در زندگی ، لبخند زدن به کسی است که ارزش نگاه کردن هم ندارد !

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

تصاوير زيباسازی|www.takwab.ir|تصاویرعاشقانه